Sunday, June 3, 2012

هاله ای نقش بر پیشانی برج دروغ

دروغ چرا؟ 
فراموش کرده بودم یازدهم صبحی از خردادی پر حادثه با عزت به همراهی عزت رفتی.این نیز از اثرات همان عادت ما به خرداد پرکافور بود!
سپیده دم پانزدهم به دنبال سالروز پرکشیدنت میگشتم تا یادی از آن روز لعنتی داشته باشم
آنروزی که نگاهت تا همیشه بر رخ اولی الامر قاتلانت نقش خواهد بست.آن نگاه نافذ.آن نگاه پر از مهر.آن نگاه باحیا
که خوابی مرا در برگرفته بود. ای داد!
رفتی و رفتنت هاله ای شد کنار هاله ای که  به دروغ بر سر خود تنیده بودند! اما هاله ی تو را تا ابد بر سر خود حقیقتی خواهند دید.
هاله ی دروغ را اگر چه نورانی میدانند اما هاله ی عزت را انکار نمی توانند.
هاله خانم تو تا ابد بر پیشانیِ برج دروغ نقش خواهی بست. تو سند رذالت کوهِ دروغ خواهی بود تا روزی در دادگاهی دادت از بیدادگران متوهم ستانده شود.
به امید آنروز و به امید روزی که فراموشت نکنیم.