سید علی موسوی در زمان شهادت دارای یک دختر ۱۷ ساله و یک پسر ۷ ساله بود.
Monday, December 26, 2011
Wednesday, December 21, 2011
Friday, December 16, 2011
Tuesday, December 13, 2011
Monday, December 12, 2011
Monday, December 5, 2011
Friday, December 2, 2011
Sunday, November 27, 2011
Friday, November 25, 2011
Friday, November 18, 2011
Thursday, November 17, 2011
شهروند امروز شماره یازده
آخرین شماره ی شهروند امروز که منجر به توقیف این هفته نامه ی شیرین شد را از اینجا دانلود کنید.
Tuesday, November 15, 2011
ابوذر غفاری
ابوذر غفاری:تعجب می کنم از مردی که در خانه اش،نانی نمی یابد -نان ندارد- وآن وقت با شمشیر برهنه بر مردم نمی شورد.
مذهب علیه مذهب
دکتر شریعتی
صفحه پنجاه و چهار
Monday, November 14, 2011
Sunday, October 23, 2011
Wednesday, October 19, 2011
قلعه حیوانات
رفیق این روبانی که تو تا این پایه به آن علاقه مندی، نشان بردگی است.قبول نداری که ارزش آزادی بیش از روبان است؟
Sunday, October 16, 2011
اوبود که پیچش مو می دید
همه توجه داشته باشیم که قصد از تحریم ها صرف به زانو درآوردن دولت نیست. تجربه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرنوشت تلخ عراق وافغانستان در زمان معاصر پیشاروی ماست وهشیاری مضاعف آنکه چه بسا بخشی از دولتیان شانس بقای خود را درادامه این بحران وتشدید مخاصمات وحتی تشویق دشمنان برای تعرض نظامی ببینند. بر جنبش سبز است که بین پایداری بر اصول و هویت خود و مقابله با این خطر روشن وفاقی ایجاد نماید. ما باید عنصر مقاومت در مقابل تهدید و تعرض خارجی را به عنوان یک ضرورت در کنار سایر مطالبات خود بنشانیم و نشان دهیم که راه خروج از این بحران و خطر در برگشت به اصول و راه حلهائی است که جنبش سبز در یک سال عمر سر افراز خود همواره منادی آن بوده است. جنبش سبز باید از تمام توان بین المللی خود استفاده کند تا به قدرتهای خارجی نشان دهد به آنها اجازه نمی دهد از ضعف وعدم مشروعیت دولت کنونی استفاده و به استقلال، تمامیت ارضی و منافع عالی کشور آسیب رسانند.
جنبش سبز همچنین از طریق آگاه سازی همه جانبه اقشار اجتماعی و نخبگان به سرکوبگران اجازه نخواهد داد با ایجاد وضعیت اضطراری در کشور و استقبال از درگیری های نظامی از پاسخگویی و مسوولیت پذیری فرار کند و به تشدید سرکوب و ارعاب مخالفان بپردازد و یا در خفا برای تامین منافع کوتاه مدت خود بر سر منافع عالی ملی تن به سازش های خفت بار دهد.
240
هشت ماه گذشت
از همه میخواست تا خود را پاسدار حراست از استقلال،تمامیت ارضی و منافع عالی کشور بدانند
Saturday, October 15, 2011
زندانبان
روز اول پیش خود گفتــم
دیگرش هرگــز نخواهم دید
روز دوم باز می گفتـــم
لیک با اندوه و تردیـــد
روز سوم هم گذشت امـــا
بر سر پیـمان خود بــودم
ظلمت زندان مرا می کشت
باز زندانبــان خود بــودم
فروغ
Sunday, October 9, 2011
233
پدرجان،در دویست و سی و سومین روز از ربودنت،
در حالی دیگری از فرزندانت را به جرم توهین به ریاست جمهوری شلاق زدند
کـــه
او حتی بعد از شلاق هم پیراهن سبزش را بر تن داشت
Friday, October 7, 2011
231
پدرجان،در دویست و سی و یکمین روز از ربودنت،در حالی پلیس آمریکا را به خویشتن داری فرا می خوانند
کــه
پلیس خود را بر روی پشت بام های مردم هدایت میکنند
Thursday, October 6, 2011
Wednesday, October 5, 2011
Monday, October 3, 2011
228
پدرجان،در دویست وبیست و هشمین روز از ربودنت،دختری در دانشگاه بر اثر بی کفایتی مسولان به کام مرگ رفت
تا
همچنان دغدغه مهم تفکیک جنسیتی دانشگاه باشد
227
پدرجان،در دویست و بیست و هفتمین روز از ربودنت،در حالی ادعا میکنند که یک میلیون اشتغالزایی داشته اند
که
حتی جراِّت ارائه یک سند رسمی از این مدعا را ندارند
Saturday, October 1, 2011
Thursday, September 29, 2011
Wednesday, September 28, 2011
223
پدرجان،دردویست و بیست و سومین روز از ربودنت، جنگی زرگری براه انداختند
تا
بتوانند همچنان خود را، پاک ترین دولت تاریخ، بخوانند
Tuesday, September 27, 2011
Monday, September 26, 2011
Sunday, September 25, 2011
217
پدر جان،دردویست و هفدهمین روز از ربودنت،در حالی بر تشکیل کمیته حقیقت یاب یازده سپتامبراصرار دارند
کــه
هنوز تکلیف ترور دکتر سودبخش و ده ها تن دیگر روشن نیست
Wednesday, September 21, 2011
215
پدر جان در دویست و پانزدهمین روز از ربودنت،باشگاه پرسپولیس را به خود واگذار کردند
تا
از اصل کاملاً خصوصی سازی عقب نمانند
Monday, September 19, 2011
214
پدر جان در دویست و چهاردهمین روز از نبودنت، کسانی که توانایی مدیریت یک بانک را ندارند
از
توانـایی مـدیـــریـت جـهــــان دم زدنـد
Sunday, September 18, 2011
Saturday, September 17, 2011
212
پدر جان در دویست و دوازدهمین روز از ربودنت اختلاس سه هزار میلیارد تومانی هیچ ضربه ای به نظام نزد
امـا
Thursday, September 15, 2011
سر آغاز
با قامتی سرافراز، گرچه شلاق خورده، مجروح و حبس کشیده ایستاده ایم.
این وبلاگ را برای جمع کردن خبر های روزانه ای که در روزهای نبودنت اتفاق می افتد براه انداخته ام
هر روز چکیده ای از اتفاقات روزانه را برایت می نگارم به امیداینکه هر چه زودترآزاد گردی تا فردای روشن را با هم جشن بگیریم.
هر چند دیر و دقیقا بعد از هفت ماه از ربودنت شروع کردم اما به امید فردایی کنار تو و با تو و به همراهی تو
این راه را تا سر منزل مقصود که همانا پیروزی و آزادی برای نیل به دموکراسی میباشد با تمام توان ادامه خواهم داد.
باشد که فردایی را که نوید دادی دست در دست هم دهیم و به مهر میهن خویش کنیم آباد
چرا که محال است ایران که ویران شود.
210
پدر جان در دویست و دهمین روز از ربوده شدنت فرزندی از بیشمار فرزندانت را به جرم فریاد زدن نامت و
به گناه همراهی با تو
در حالی که قرآن زیر بغل داشتند،شلاق زدند تابه خیال خود غرورش را خُرد کنند
Subscribe to:
Posts (Atom)